نقل می کنند سالی مرحوم آیه الله العظمی شیخ جعفر کاشف الغطاء گذرش به شهری افتاد. اهالی آنجا خواستند نماز را با آنجناب به جماعت بخوانند و چون مساجد شهر برای چنین جماعتی کم وسعت بود بالاخره در میدان شهر اجتماع کردند و به شیخ اقتداء نمودند ، پس از نماز از وی خواستند به منبر برود و مردم را موعظه کند ، ایشان نیز پذیرفتند و بالای منبر فرمودند: ایها الناس همه شما می میرید و من هم خواهم مرد فکر روز قیامت باشید.

ای مردم شهر شما مانند بهشت است زیرا در بهشت قصرهای فراوان وجود دارد و در شهر شما هم ساختمانها و فصرهای مجللی ساخته شده است. در بهشت حورالعین است که در نهایت حسن و جمال و زیبایی هستند و زنان شهر شما نیز مانند حورالعین در منظر عموم ظاهر می شوند. در بهشت تکلیف از نماز و روزه و سایر عبادات برداشته شده است در اینجا هم گویا نماز و روزه و حجاب و عبادات کلا برداشته شده است.!!!!

واقعا اگر مرحوم کاشف الغطاء اکنون به شهر ما بیایند چه می گویند؟!!!

 

4 Comments

  1. آقای کبودوند والله قصد توهین ندارم اما به عنوان یک شهروند از امثال شما انتظار داریم پیگیر مشکلات عدیده این شهر شوید وضعیت اپیدمی آنفلوآنزا مبلمان ناقص شهری و هزار بدبختی دیگر اینکه کاشف الغطا چه خواهد گفت بر عهده متولیان فرهنگی و دینی شهر است شما نرفته اید شورا که غصه آخرت مار ا بخورید شما مسولید در برابر ان وظایفی کهب رای اصلاح دنیامان به شما تفویض کرده ایم
    ————————-
    قصد توهین ندارم ولی جدا افسوس می خورم برای این طرز فکر و نگاه. شیوع آنفلونزا چه ربطی به مدیریت شهری یا نمایندگان شورا دارد. تامین بهداشت عمومی در شهر بر عهده مدیریت شهری است که هر نگاه منصفی اذعان دارد شهر قزوین از لحاظ بهداشت شهری وضعیت مطلوبی دارد. ملزومات شهری مانند ایستگاه های اتوبوس یا پیاده روها ، ترمینال و … هر چند کم هستند ولی در شرایط بدی نیستند. در ضمن من غصه آخرت شما را نمی خورم به فکر خودم هستم.
    همچنین جلسات مدیریت بحران در استان در این خصوص تشکیل و راهکارهای لازم اتخاذ شده است
    حامد کبودوند

  2. برادر كوچكت says:

    قصه امروز و دیروز نیست. قصه من و تو نیست. قصه پرغصه حق و ناحق است. نمیدانم چرا هر چه فکر می کنم از حامد کبودوندمسؤول سرویسمان در دبیرستان که تازه ریشش پروفسوری درآمده بود تا حامد کبودوند شورای شهر راهی نیست. همیشه از او جز ادب متانت و دینداری چیزی ندیدم ولی با دیدن وبلاگ با دو عکس از احمدی نژاد انگار آوار روی سرم خراب شد یعنی این همان حامد است. با تفکراتش آشنا بودم ولی به جایی برسیم که دو عکس احمدی نژاد وای خدای من.کدام ما راست می گوییم. متنفرم ازاینکه رجز بخوانم که آری منم طرفدار انقلاب اسلام و خمینی کبیرم ولی هیچ سنخیتی بین آن آرمان و راه با احمدی نژاد نمی بینم. نمی دانم در این روزها کجای دروغ گو و دروغ پردازی چون احمدی نژاد به اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی مربوط است و تو برای دفاع از او چه صحبتی داری من فقط گله کردم نه منتظر جوابت هستم. نه منتظر هیچ منطق و دلیلی. ولی دلم برای خودم و خودت می سوزد چرا من و حامد کبودوند دوست داشتنی در دو جبهه اینقدر دور از هم قرار بگیریم. حق با کیست.برایم دعا کن شاید اشتباه می کنم. قدیم ها تو دبیرستان منطقی تر از این بودی ولی اصلا الان نمی فهمم چی میگی؟
    ———————-
    وقتی صحبت از منطق می شود یعنی از مفاهیم آن مطلع هستیم.! اینکه من به عقیده ای و مصادیق آن عقیده علاقه داشته باشم منطقا نباید موجب تاسف و تنفر باشد مگر آنکه نخواهیم برراساس منطق و تعقل فکر کنیم. امیدوارم منصفانه تر به مسایل بنگرید.
    ارادتمند حامد کبودوند

  3. بلاخره ما نفهمیدیم شما تو این مملکت کارشناس مسائل عمرانی هستید یا کارشناس مسائل سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و دینی؟؟؟ مشکل کشور ما از همین جا شروع میشه که ما خودمون رو علامه دهر میدونیم و تو هر بحثی صاحب نظر. اگر شما تخصص فنی دارید با کاشف الغطاء و رفتار مردم شهر چکار دارید؟ در ضمن مگر در همان اسلام شما نگفته اند که نگاه کردن به نامحرم گناه است؟ پس معلوم است که چشم های ناپاکی داشته و هر روز در شهر ناموس دیگران را دید می زنید که به این نتیجه بزرگ رسیده اید!!!
    ————————–
    به نظر شما اشکالی داره یک مهندس عمران دغدغه فرهنگی و سیاسی و دینی داشته باشد؟مشکل ما از این جا شروع میشه که کوتاه فکری و بی اطلاعی خود را به همه تعمیم می دهیم ، در ضمن کافر همه را به کیش خود پندارد وگرنه اسلام گفته امر به معروف کنید.
    حامد کبودوند

  4. حق مسلم رو هم که کوتاه اومدید. دیدید مردش نیستند؟ فقط بلدید برای مردم خودتون هارتو پورت کنید.
    ———————-
    میشه توضیح بیشتری بفرمائید! منظورتون را متوجه نشدم!!
    حامد کبودوند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *