بیست و پنجمین سالگرد شهادت شهید احمد کبودوند

می توان از خون نوشت

می توان از لاله ی مجنون نوشت

از هزاران پیکر جا مانده در کارون نوشت

می توان اما نمی دانم چرا

کلکم از دلواپسی درمانده است

خاطراتم در غبار کوچه ها جامانده است

می توان اما نمی دانم چرا

شهر را غرق هیاهو کرده اند

کوچه را از عشق جارو کرده اند

کوچه دیگر کوچه ای یکرنگ نیست

مدعی دارد ولی

از فراق لاله ها دلتنگ نیست

می توان اما نمی دانم چرا

از شقایق دل بریدن

لاله را از یاد بردن ننگ نیست

در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد

و براستی که شهدا در قهقهه مستانه شان و شادی وصولشان عند ربهم یرزقون هستند.

امروز ۲۵ سال از شهادت برادرم شهید احمد کبودوند می گذرد و اینک ماییم و  دلتنگی و آرزوی سر بر گریبان برادر گذاشتن و درد ودل کردن و مسئولیتی بس سنگین بر دوش