سرانجام انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به تائید شورای نگهبان رسید ، تائیدی که علاوه بر مهلت ده روز بررسی انتخابات ، فرصتی دیگر یافت تا با حضور نمایندگان نامزدها و در مقابل دوربین های صدا و سیما بطور تصادفی ۱۰ درصد آرای آن بازشماری شود تا هیچگونه شائبه ای برای آحاد مردم و همچنین افراد مدعی و منکر صحت انتخابات باقی نماند و در واقع بار دیگر این موضوع نمایان شد که مدعیان عدم صحت انتخابات نه تنها هیچ دلیلی بر ادعای خود نداشتند بلکه با اصرار بی دلیل خود تنها قصد فشار به ملت فهیم و شریف ایران و منتخب آنها را داشته اند.

نکته ای که پس از اعلام تائید صحت انتخابات می تواند مورد توجه قرار بگیرد اعلام نظر و انتشار بیانیه ای است که از سوی یکی از نامزدهای  شکست خورده انتخابات صورت گرفته است.

آقای مهندس موسوی که در جریان مبارزات انتخاباتی همواره بر قانون گرایی تاکید می کردند وعلت حضور خود را البته به زعم خودشان قانون گریزی دولت نهم می دانستند در بیانیه نهم خود وقیحانه حضور ملت شریف و فهیم ایران را در صحنه انتخابات نادیده گرفته و اکثریت ۲۴ میلیونی این انتخابات را هیچ انگاشته و خود و هواداران خویش را اکثریت جامعه می پندارند.

آقای مهندس موسوی که نتوانست حتی یک دلیل مستند و متقن بر ادعای صد در صد کذب خود مبنی بر وجود تقلب تاثیرگذار در انتخابات ارائه کند فضای جامعه را به دروغ ، تردید و غبارآلودگی تشبیه می کند که بلاشک برای این ادعای خود نیز نمی توانند دلیل محکم و مستندی ارائه نمایند .

ایشان در بیانیه خود می گوید که به قانون برگردیم و قانون اساسی را میثاق ملت می دانند، حال سوال آنست که در کجای قانون اساسی آمده است که مشروعیت دولت منتخب ملت را پس از تائید صحت انتخابات زیر سوال ببریم و بیان کنیم این دولت فاقد مشروعیت است ، بدون تردید هر ذهن منصف و متعقلی میفهمد که چنین بیانی مصداق بارز قانون گریزی و تلاش برای خدشه دار کردن قانون است.

واقعا جای تاسف دارد که کسی که خود را مطیع قانون می داند و دغدغه نظام و انقلاب اسلامی را بر زبان جاری می کند بر خلاف بیانات صریح و روشنگرانه رهبر معظم انقلاب همچنان اصرار بر اعتراض و عدم ایجاد آرامش در جامعه دارد.

نویسنده بیانیه شماره نه جسارت را به حدی رسانیده است که  مجریان و ناظران قانون را متقلب و دروغگو می داند ، البته نخست وزیر دوران امام (ره) حتما بخوبی بیاد دارند که آن پیر فرزانه در پاسخ به یاوه سرایانی که در آن زمان قصد زیر سوال بردن قانون را داشتند فرمود:”غلط می کنی قانون را قبول نداشته باشی ، قانون تو را قبول ندارد” صحیفه امام جلد ۱۴ صفحه ۳۷۸

مطمئنا مردم شریف و فهیم ایران اسلامی باز هم همچون گذشته سره را از ناسره تشخیص می دهند و حمایت قاطعانه خود را از ولایت ادامه می دهند تا  تلاشهای مذبوحانه ای که به اسم انقلاب ، شهدا و ملت برای بدست آوردن قدرت و به تمسخر گرفتن ملت و منتخبین ملت روی می دهد را با اراده پولادین خود  بمانند انتخابات دهم همچون کف بر روی آب از بین ببرند.

18 Comments

  1. لطفا تائیده شورای نگهبان را بگذارید در کوزه و آبشو نوش جان بفرمائید 🙂
    —————–
    متاسفانه خیلی نمی تونم درکت کنم ولی میشه تصور کرد چی جوری سوختی که همه چی رو کوزه و آب می بینی
    حامد کبودوند

  2. سلام حامد کبودوند عزیز؛
    بی‌شک می‌دانید که نظر من با نظرات شما کاملاً فرق می‌کند. قصد ارزش‌گذاری روی نظر هرکدام ندارم که طبیعی است که هرکس نظر خودش را حق بداند (خب، اگر حق نمی‌دانست که عوضش می‌کرد، نمی‌کرد؟) و به این نتیجه رسیده‌ام که بحث وقتی نتیجه دارد که طرفین بحث سر پایه‌های بحث کمی اشتراک داشته باشند و ما نداریم. چیزی که الآن می‌خواهم بگویم چیزی است که فکر می‌کنم ما -من و شما- سر آن پایه‌ی مشترک داریم.

    خیلی وقت بود به وبلاگتان نیامده بودم. کنج‌کاو بودم نظرتان را بدانم ولی در ذهنم وبلاگتان نبود. پیش خودم می‌گفتم کاش می‌شد یک جور این حامد کبودوند را دید. خب شد. چیزی که در این دیدار باعث بُهتِ من شد، نظرات شما نبود که آن‌ها را می‌دانستم. آن برخورد غیرمنطقی بود. برخورد تحقیرآمیز و از بالا به پایین با موسوی، کروبی و نظردهندگان وبلاگ. مثالش همین نظر قبلی. و خیلی وقت‌ها که صریح و البته بی‌دلیل حکم صادر کرده‌اید. حس من این است که خیلی وقت‌ها صرفاً حکم صادر کرده‌اید. صادقانه بگویم. انتظار این نوع برخورد را با نظردهندگان نداشتم. شما به‌تر از من می‌دانید. دنیای سیاست با فوتبال فرق دارد. و تعصباتی از جنس تعصبات ورزشگاه را به‌تر است در ورزشگاه بگوییم، نه در وبلاگ و سر موضوع مهمی مثل انتخابات.
    ——————–
    معین عزیز
    نمی دانم منظور شما از برخورد تحقیرآمیز من با آقایان موسوی و کروبی بر اساس کدام مصداق وبلاگم بوده است ، ولی در خصوص پاسخگویی به نظرات بازدیدکنندگان هیچ وقت توهینی از سوی من صورت نگرفته و همواره لحن پاسخگویی من منطبق با ادبیات فرد نظر دهنده بوده است به نظر شما در نظر قبلی لحن فرد نویسنده مناسب بوده که از سوی من با پاسخ نامناسبی مواجه شده است.
    منطق و اخلاق حکم می کند اگر کلام متین و درستی بیان شد بپذیریم کدامیک از پاسخ های من در رد یا تحقیر چنین کلام هایی بوده است.
    در عین حال از تذکر شما سپاسگزارم. به امید دیدار
    حامد کبودوند

  3. آنان که اسب داشتند غبارش فرو نشست / گرد سم خران شما نیز بگذرد
    ——————
    همین روش و ادبیات بود که شما را نزد ملت خوار و ذلیل گردانید.
    با توهین راه به جایی نمی برید.
    حامد کبودوند

  4. آقای کبودوند پیشنهاد می کنم شما نیز مثل مردم بروید بالا پشت بام و الله اکبر بگوید تا کمی از گناهانتان بخشوده شود
    —————–
    حتما من هم مثل اکثریت ولایتمدار ملت ایران همواره شعارم الله اکبر خامنه ای رهبر خواهد بود.
    حامد کبودوند

  5. ادامه‌ی حرف‌ها:
    راستش توضیح این‌که چرا به نظرم گاهی به کروبی و موسوی از بالا به پایین و تحقیرآمیز نگاه کرده‌اید، نیازمند وارد شدن به بحث سیاسی است که خب، قصدش را ندارم.
    ولی فکر می‌کنم ما هر کدام ادبیات خودمان را داریم. ادبیات ما مستقل از مخاطب ماست. اگر کسی با منطق حرف نمی‌زند، دلیل می‌شود ما هم بی‌منطق جواب دهیم؟ می‌شود جواب نداد. ولی این‌جور که نمی‌شود…
    ——————-
    بی منطق جواب دادن با لحن منطبق بر لحن نظر دهنده فرق دارد ، وقتی این افراد بی پروا حرف می زنند جوابی در خور باید ببینند فلذا اینجوری هم می شود نه؟…
    حامد کبودوند

  6. می دونی فرق شما و محمد صدیق کبودوند چیه؟ از نظر من و خیلی های دیگه اینه که نام ایشان در تاریخ ایران به عنوان مردی آزاداندیش حک خواهد شد اما شما چطور؟ منتظر جوابت نیستم چون می دانم که چه خواهی گفت . اما برای یکبار هم شده به وجدانت رجوع کن. فقط یکبار! .
    ——————-
    افتخار من این است که کشورم را یکپارچه و آزاد و اسلامی می خواهم ، فردی که نام بردید چی می خواهد؟ اگر به وجدانت رجوع کنی حتما متوجه خواهی شد.
    حامد کبودوند

  7. اسب تازی شده مجروح به زیرپالان
    طوق زرین که برگردن خر میبینم
    خرشماواجدادتون هستیدنه مردم شریف ایران آقای کبودوند
    ——————–
    حیف واژه مردم که شما از آن دم می زنید ، ۳۰ سال است که این ملت شریف با حضور در صحنه های انقلاب پاسخ توهین های شما را داده و می دهند .
    برای ملت فهیم ایران مشخص است چه کسانی به شعورشان توهین می کنند و چه کسانی برایشان خدمت میکنند.
    حامد کبودوند

  8. خوشم میاد که میدونی احمدی نژاد با تقلب رای آورده اما باز حرف خودتو می زنی! شما با جناب سنگ پای قزوین نصبتی ندارید؟
    ——————–
    نه نصبتی!!!!!!!!!!! ندارم نسبت ما با جناب منطق و دلایل مستند است.
    حامد کبودوند

  9. سلام

    شورای نگهبان طبق قانون باید ده روزه نظرش را راجع به انتخابات بدهد ولی در انتخابات مجلس ششم در حوزه تهران این مهلت به دو ماه کشید و آن هم با هزار دوز و کلک رای های علی رضا رجایی را باطل کردند و جناب حداد عادل را زوری وارد مجلس کردند . در نامه شورای نگهبان به رهبر انتخابات مذکور به عللی باطل اعلام شده بود در حالیکه نمایندگان کاندید ها و هیات نظارت همین شورا در تمامی مراحل انتخابات شرکت داشتند و رهبر در جواب گفتند که صندوقهای دارای اشکال را باطل کنید.
    خمین جناب حداد عادل جزو شاکیان بود و مهمترین علت شکایتش عدم احتساب آرائ زیاد در محل شکونتش بود و چون زورش زیاد بود توانست حرفش را به کرسی بنشاند. آقای مهندس عزیز این یادآوری فقط برای این است که مدافعان شورای نگهبان محترم بدانند که اعضای این شورا هم می توانند کار غیر قانونی بکنند و کسی هم ککش نگزد. راستی نظر شما در باره رای های صاف و اتو کشیده در حال باز شماری چیست؟
    ——————-
    دروغ که خرج ندارد کی تائید مجلس ششم ۲ ماه طول کشید ، کدام نامه شورای نگهبان اعلام بطلان انتخابات مجلس ششم را کرده بود. نویسنده عزیز این یادآوری فقط برای این است که مدعیان دروغ و تقلب فهم مخاطبین خود را زیر سوال نبرند.
    خدا را شکر دوربین های صدا و سیما در زمان بازشماری بودند تا دروغ تعرفه های اطو کشیده رو شود.
    حامد کبودوند

  10. آقای کبودوند شما دوست دارید با چه ادبیاتی با شما برخورد شود . مردم با توجه به سلایق خود باشما سخن می گویند . اما ادبیات پاسخ شما بیشتر سئوالی و تهاجمی است . کسی که دست نوشته می نویسد و آن را در مظهر اظهار نظر قرار می دهد باید پاسخ کامنت ها را بدهد نه آن که خود از طرف مقابل سئوال کند . شما من را بیشتر یاد ادبیات احمدی نژاد می اندازید که در مقام قوه مجریه بجای پاسخ به سئوالات بیشتر سئوال می کند . به یاد دارید که احمدی نژاد مصاحبه و سخنرانی کرده باشد و سئوال عنوان نکند ؟
    ——————–
    ادبیات من منطبق بر لحن نظرات نوشته شده است مطمئنا وقتی نظری بر مبنای منطق و اخلاق ارائه شود پذیرفتنی است. در ضمن آیا سوال پرسیدن عیب دارد؟
    حامد کبودوند

  11. در پاسخ به معین : کسی که از تبار بازجو حسین شریعتمداری است انتظاری بیش از این نیست.
    ——————
    قابل توجه معین عزیز: با این ادبیات و توهین به افراد آیا انتظار دارید لحن مماشات اتخاذ شود؟
    حامد کبودوند

  12. کاش می‌توانستم خصوصی بگویم حرف‌ها را که صریح‌تر باشم.
    حامد کبودوند عزیز.
    من اگر از شما انتظار دارم، برای این است که یک وقتی -هرچند خیلی وقت پیش، هرچند دورادور- ارادت زیادی به شما داشتم. به کسی که معلم من بود. به کسی که مستقل از اعتقاداتش به ما احترام می‌گذاشت. نسل ما را جذب کرده بود. که برخلاف ظاهرش، که شبیه هیچ‌کدام ما نبود، خودش بین ما بود. «شوکا» شده بود پاتوقی برای بچه‌های ما. نمی‌دانم. لابد خیلی وقت‌ها، خیلی از همان بچه‌ها چیزهایی به شما گفته‌اند که با نظرتان مخالف بوده، و شما حتماً جوری با آن‌ها برخورد کرده‌اید که آن‌ها را نرانده‌اید. یادم نمی‌آید کسی از بچه‌های هم‌دوره‌ای من یا بالاتر از من، چیزی درباره‌ی برخورد آزاردهنده‌ی شما گفته باشد. و این همیشه برای من قابل احترام بوده.
    این‌ها را گفتم که جواب مسیح را داده باشم. که «حامد کبودوند» به گردن من و بسیاری مثل من حق بزرگی دارد. برای من، او از تبار بازجوها نیست.
    ولی حالا، چیزی که من می‌بینم، در به‌ترین حالت موضع‌گرفتن جلوی افراد است. شما به‌تر از من می‌دانید که وبلاگ به چه کار می‌آید. من فکر می‌کنم اگر وبلاگ ساخته‌ایم که در آن حرف‌هایمان را بزنیم باید به قواعد وبلاگ احترام بگذاریم. چیزی که من در این چهار-پنج سال وبلاگ‌نویسی‌ام یاد گرفتم ان است که وبلاگ‌نویس باید به نظر خوانندگانش احترام بگذارد. چه از آن‌ها می‌رنجد، چه آن‌ها تند حرف می‌زنند، چه نه. برای‌آن‌که وبلاگ این کارکرد را هم دارد که جایی باشد برای گفت‌وگو. ببینید؛ شما آگاهانه جایی دست می‌گذارید که برای خواننده حساسیت‌زاست. مثلاً: «آقای مهندس موسوی که نتوانست حتی یک دلیل مستند و متقن بر ادعای صد در صد کذب خود مبنی بر وجود تقلب تاثیرگذار در انتخابات ارائه کند فضای جامعه را به دروغ، تردید و غبارآلودگی تشبیه می کند که بلاشک برای این ادعای خود نیز نمی توانند دلیل محکم و مستندی ارائه نمایند.» خب. به نظر من و کروبی و موسوی و نظردهندگان دلایل برای تقلب زیاد است که باز به نظر ما آن‌ها تا حد خوبی دلایل را توضیح دادند. (این وسوسه را که من هم دلایلم را بگویم کنار می‌گذارم که یک وقت جوابتان به من هم تند و بی‌پرده نباشد.) حالا وقتی شما می‌گویید حتا یک دلیل منطقی هم نگفته‌اند و بلاشک نمی‌توانند دلیل برای ادعاهای خود بیاورند خب برای خیلی‌ها که به نظرشان تقلب آشکار است سنگین و غیرقابل‌تحمل است. بعد آن‌ها یک چیزی بی‌پرده می‌گویند و شما موضع می‌گیرید و بی‌پرده‌تر حرف می‌زنید. خب این که وبلاگ‌نویسی نیست. این که گفت‌وگو نیست. این شاخ‌وشانه‌کشیدن است. این همان چیزی است که من می‌گویم به درد ورزشگاه می‌خورد.
    —————–
    معین عزیز
    از لطف شما نسبت به خودم سپاسگزارم . اول اینکه اگر خواستید پیام خصوصی ارسال فرمائید می توانید از برگه تماس با من استفاده کنید ، اما ضمن احترام به نظر شما بعضی از مواردی که اشاره کردی با دلایلی مردود است که فکر می کنم بطور خصوصی می توان به انها اشاره کرد. نکته آخر اینکه پاسخ های من فقط با کسانی که بدون در نظر گرفتن اصول اخلاقی و منطق قصد تمسخر دیدگاه و اعتقادات ما را دارند مصداق جملات شماست و دیگر پاسخهای من اینگونه نیست.
    حامد کبودوند

  13. حامد عزیز!
    ازاینکه اکثر قریب به اتفاق کسانی که در ذیل نوشته های شما کامنت می کذارند با شما مخالفند اندکی تعجب برانگیز است. یا واقعا موافقین و مخالفین نظرات حضرتعالی از نظر تعداد این تفاوت آشکار را دارند و یا اینکه شما در درج نظرات، گزینشی عمل کرده و فقط کامنت های مخالفین را ثبت می فرمائید

  14. سلام
    لطفا اگه ممکنه در مورد لباس شخصی ها هم توضیحاتی دهید (همان هایی که وارد دانشگاه شدند)
    یک سوال دیگه یکی از بچه که کاملا شما رو میشناسه گفتش که خودش دیده شما تو خیام به بسیجی می گفتید بزنیدشون،می خواستم بدونم صحت داره؟
    با تشکر
    —————-
    من معاون فناوری پارک علم و فناوری دانشگاه هستم پس حضورم در دانشگاه منعی ندارد ، در ضمن اگر کسی مرا کاملا بشناسد می داند روحیه و مشی من چگونه است.
    حامد کبودوند

  15. با سلام در پاسخ به معین باید بگم که از تغییر حالت حامد متعجب نباش
    حامد ظرفیت بالایی داشته و دارد ولی هر ظرفیتی بالاخره یه روزی پر میشود به قول یک دوست مشترک “حامد مشت خور خوبی داشت ولی دیگر جای مشت خوردن ندارد”
    بچه هایی هم که حامد دستشونو گرفته بود حالا دیگه احتیاجی به دستگیری ندارند و ماشا ا… هر کدوم وزنه ای برای خودشون محسوب میشن. اگه بر گردن هر آدمی در قبال شاگردانش حقی باشد ایشان آن را ادا نموده اند. اینها برداشت شخصی بنده هست “و من الله التوفیق “

  16. سلام
    متاسفم،من در مورد لباس شخصی ها و مطلب دیگه که دقیقا یادم نیست سوال کرده بودم دقیقا هم چک کردم فرستاه شد الام که امدم پاسخش را ببینم دیدم که پاک کردید !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *