دنیا دار مکافات و ورطه بلا و امتحان است ، همیشه و همه جا انسان در حال امتحان دادن و سنجش میزان لیقات صفت خلیفه الهی است . نفس اماره و شیطان رجیم در هر زمان و در هر موقعیتی مترصد آن است که انسان را مغلوب کند و او را از مسیر الهی دور سازد.

خیلی ها داستان برصیصای عابد و اینکه چگونه یک عابد زاهد دنیادیده اسیر و خام نیرنگ شیطان می شود و تمام اعمال و توفیقات خود را از دست می دهد را شنیده اند ، از این دست داستانها و سرنوشتها در تاریخ کهن و حتی معاصر ما فراوان وجود دارد.

چه کسی فکر می کرد نخست وزیر زمان جنگ تحمیلی اینگونه از سخنان خود عدول کند که حمله کنندگان به حسینیه ها و هیأتها را امت خداجو نامیده و بر اشتباه خود اصرار ورزد؟

چه کسی فکر می کرد مهدی هاشمی معدوم با آن زهد و تعبد مرتکب چنین جنایاتی شود؟

و یا برعکس چه کسی فکر می کرد طیب حاج رضایی پس از گذشت سالها گناه و غفلت اینچنین متحول گشته و در مسیر نهضت سیدالشهدا جان خود را نثار نماید؟

این شاهد مثالها را برآوردم تا به خودم و همه دوستان عزیزم یادآور شوم لحظه لحظه زندگی امکان تغییر و تحول و جبران یا خدای ناخواسته سقوط برای انسان مهیا است.

این مقدمه حاشیه ای بود بر اقدام تأمل برانگیز برخی افراد که خود را پیشکسوت و میدان دار هیأتهای مذهبی می دانند ولی در کمال تعجب و براحتی برای حفظ برخی جایگاه ها افترا و نسبت ناروا به دیگران را مباح می دانند.

طبیعی است هر کسی در فضای سیاسی اجتماعی ورود کند جاذبه و دافعه خواهد داشت , عده ای اقدامات او را زیر سوال برده و عده ای دیگر تایید می کنند و قطعا درستی و غلط بودن آن اقدامات با ویژگیها و سنخیتهای کسانیکه آنرا رد یا قبول می کنند نسبت مستقیم دارد وقتی کسانی که سوءغرض و بغض و حقد آنها نسبت به اسلام و انقلاب مشهود است بر کاری صحه بگذارند حتما آن اقدام ناصحیح است و اگر متشرعین و دلسوزان نظام آنرا رد کنند در بطلان آن تردیدی نیست.

من هم از بزرگان همین را یاد گرفته ام که از نقدها و تخریبها همانقدر تاثیر بگیرم که تعریفها و تمجیدها تاثیر می گذارد . وقتی حضرت روح الله در ۱۲ بهمن در هواپیما در پاسخ به اینکه هم اکنون چه حالی دارید می فرمایند هیچ!! و چنان نفس خود را مهار می کنند و لجام می زنند که سرکشی نکند تکلیف و حجت بر ما فدائیان آن پیر سفر کرده تمام شده است

تخریبها و نسبتهای ناروا توسط افراد معلوم الحال و بی هویت در فضای مجازی و حتی فضاهای سیاسی اجتماعی موضوع جدید و عجیبی نیست اما انتساب من به جریان حاشیه ساز دولت دکتر احمدی نژاد و اینکه جریان رو به اضمحلال نفوذی در دولت دهم محوریتش در استان قزوین با حامد کبودوند هست ادعایی سخت مضحک و خنده دار ، هر چند جریانی که از نحوه برخورد مردم با رد صلاحیت لیدر خود هنوز هم سردرگم و آشفته است ارزش برائت جستن هم ندارد ولی بسیار متاسفم برای کسانی که پس از عمری برای حفظ برخی جایگاه ها به هر حیله و نیرنگ و دروغی متوسل می شوند و محرومی کنند خود را از گوهر ارزشمند عاقبت به خیری!!!

خدوندا پناه می بریم به خودت و در امان بدار ما را از شر وسوسه های هوای نفس و شیطان تا آخرین لحظه عمر

پ.ن: اگر هنوز هم کسانی می خواهند تهمت و تخریب کنند قبلش اینجا و اینجا و اینجا و لااقل اینجا را ببینند و از سوژه های سوخته استفاده ننمایند تا بیش از این خود را مفتضح نکنند

3 Comments

  1. سعیدخورشیدی says:

    برادر ارزشمند جناب آقای مهندس کبودوند :
    متاسفانه برخی دوستان بدترین راه رفتن به جهنم را انتخاب کردند .
    امیدوارم خداوند متعال به حضرتعالی که جزو شخصیتهای دوست داشتنی و زحمت کش در عرصه فرهنگی هستید توفیق و به همه ما عاقبت بخیری عنایت کند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *