سال ۱۳۹۵ با همه فرازها و فرودهایش در آستانه به پایان رسیدن است و عملا پس از حدود چهار سال گفتمان دولت یازدهم نهایت کارآمدی و توانمندی خود را نشان داده و آثار و علائم آن در دو عرصه کاملا مشهود است.
نخست عرصه تبلیغی و آمار و ارقام که توسط برخی مراکز خاص یا نشریات وابسته به دولت، دائما به گونهای زیبا، موفق و حتی بینظیر در تاریخ ایران و بعضا جهان به مردم ارائه میشود.
و دوم در عرصه زندگی حقیقی و روزمره مردم که بیهیچ پردهپوشی و مجاملهای، جامعه را با حقیقت خروجی گفتمان دولت مواجه میکند.
از یک سو بانک مرکزی در سالروز اجرای برجام با انتشار بیانیهای مدعی شد پس از اجرایی شدن برجام دسترسی به ذخایر ارزی تسهیل و بخش اعظم داراییهای بلوکه شده به کشور بازگشته است.در آن اطلاعیه اینگونه عنوان شده که «پس از اجرای برجام بالغبر ۹/۹ میلیارد دلار از وجوه مسدود شده بانک مرکزی ناشی از مطالبات نفتی از کشورهای امارات، انگلستان، هند، یونان، ایتالیا و نروژ آزاد و دریافت شد. علاوه بر این ۱۲ میلیارد دلار از وجوه مسدودی بانک مرکزی پس از توافق اولیه برجام بهصورت اقساط از کشورهای ژاپن، کره و هند دریافت شده است.»
جمع اعداد مندرج در اطلاعیه فوق ۲۱ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلار است که با یک محاسبه سرانگشتی براساس قیمت روز دلار، نزدیک به۸۹ هزار میلیارد تومان میشود. از دیگر سو رئیسجمهور در نشست خبری خود دو ماه پیش خود از افزایش درآمد نفتی به عنوان یکی از دستاوردهای برجام نام برد و اعلام کرد: «با اجرای برجام ما امسال نزدیک ۷۰ هزار میلیارد تومان درآمد نفتی داریم.»
از تجمیع این دو گزاره خبری که از سوی دو شخص حقیقی و حقوقی معتبر بیان شده، اینگونه میتوان فهمید که دولت در یک سال، به اندازه دو سال درآمد نفتی داشته و از محل فروش نفت و مطالبات معوق و بلوکه حدود ۱۵۸ هزار میلیارد تومان عایدی داشته است.
بقیه قضاوت با خودتان که اثر این پول هنگفت و بیسابقه در یکسال را در زندگی و معیشت خودتان یا اقتصاد جامعه و هزاران کارخانه و کارگاه تولیدی دیدهاید یا نه!؟
اما همین دولت مدعی است که “شرمنده مردم نیست ” و جریان های مختلفی تلاش می کنند گفتمان فعلی را گفتمانی مطلوب و تنها گزینه موجود در مقابل مردم نشان دهند ، گفتمانی که به بهانه های مختلف از انحراف و جنگ و انزوا گرفته تا تکبر و فرودست دیدن مردم استفاده می کند تا صدای گفتمان دیگری به گوش مردم نرسد و این خلاء گفتمانی باعث میشود اندک اندک سرو کله کاسبان سیاسی پیدا شود و مثلا همان جماعتی که در ۲۰ دقیقه برجام را تصویب کردند، یک مرتبه نگران سرنوشت مردم شده، احساس تکلیف سیاسی کنند! همانها که به ناکارآمدترین افراد ممکن رای اعتماد دادند و آنها را چهارسال بر هستی مردم مسلط کردند، به ناگاه در پوستین دلسوزی و خیرخواهی ظاهر شده و علمدار مخالفت با وضع موجود شوند بیآنکه به روی مبارک خود بیاورند که با دستپخت خودشان ستیزه میکنند.
بدون هیچ تعارفی عدهای میکوشند اینگونه به جامعه القا شود که هشتاد میلیون ایرانی، از زایش و پرورش مردان مرد انقلابی عاجز و ناتوانند و ناچار به سبک مردمان عقیم، محدود به انتخاب چند مهره همیشگی عرصه سیاست هستند!این درست برخلاف نسخه اصیل انقلاب و تاکیدات چندین و چندباره رهبر عزیز انقلاب است که رویشهای انقلاب را با برکت، موثر و پیشروتر از نسلهای پیشین میداند و کسانی که دانسته یا ندانسته در این راه گام میزنند، در صدد ناامیدی جوانانی هستند که زیر پرچم انقلاب، بالیده و رشد کردهاند.
اگر اصول گرایان فرزند زمان خود بودند و از دل محافظه کاران دهه هفتاد بیرون امدند و شعار عدالت سر دادند اکنون در استانه انتخابات ٩۶ نوبت انقلابیون است که از دل اصول گرایان بیرون بیایند و به وضع موجود اعتراض کنند…. انقلابی گری در انتخابات ٩۶ جدا از مفاهیم گفتمانی ،در عرصه داخلی واکنشی به مطالبات انباشت شده از سال ٩٠ تا ٩۶ است… در عرصه امنیتی به دنبال استفاده از فرصت های ایران در منطقه بدون هم اندیشی با امریکاست. انقلابیون برای اصلاح امور بدون اتکا به غرب به میدان می ایند که این به معنای قطع رابطه با دنیا نیست و رابطه عزت مندانه را طلب می کند…. انقلابیون همان قدر که از استقلال سخن می گویند ، ازادی را هم طلب می کنند و جمهوریت و اسلامیت را با هم می خواهند….. انقلابی گری چتر گسترده ای دارد و انحصارطلب نیست و از وحدت ایرانیان برای پیشرفت ایران سخن می گوید…. این گونه است که با گفتمان انقلابی گری انتخابات پیش رو از جانب رقیب روحانی معنادار می شود و این پیغام را برای روحانی دارد که رقیب او نه از میان اصول گرایان که از انقلابیون است.
سلام عالی بود
خدا قوت
سلام، جناب کبودوند عزیز واقعا استفاده کردم از این مطلب، بسیار عالی بود